درگذشت احمد بالدی جوان اهوازی بعد از خودسوزی / دستور پزشکیان به وزیر کشور: دلجویی از خانواده بالدی - تشکیل کمیته بررسی - برخورد قاطع با خاطیاندرگذشت احمد بالدی جوان اهوازی بعد از خودسوزی / دستور پزشکیان به وزیر کشور: دلجویی از خانواده بالدی - تشکیل کمیته بررسی - برخورد قاطع با خاطیان
در پی درگذشت احمد بالدی جوان اهوازی که دست به خودسوزی زده بود پزشکیان به وزیر کشور برای دلجویی از خانواده بالدی و پیگیری برخورد قاطع با خاطیان دستور داد.
به گزارش عصرایران، براساس متن منتشر شده در وب سایت ریاست جمهوری، رئیس جمهور در پی درگذشت احمد بالدی جوان اهوازی، به وزیر کشور دستور داد، ضمن ابلاغ پیام تسلیت و ابراز همدردی وی به خانواده بالدی، هر چه سریعتر کمیتهای ویژه برای بررسی دقیق ابعاد ماجرا و پیگیری برخورد قاطع با خاطیان تشکیل شود.
مسعود پزشکیان پیش از ظهر امروز سهشنبه 20 آبان 1404، در پی درگذشت احمد بالدی جوان اهوازی که در هفته گذشته، اقدام به خودسوزی کرده بود، با صدور دستوری خطاب به وزیر کشور، از وی خواست پیام تسلیت و ابراز همدردی وی را به خانواده او ابلاغ کند.
احمد بالدی جوان اهوازی که به تازگی در اعتراض به رفتار نیروهای شهرداری این شهر، دست به خودسوزی زده بود
رئیس جمهور همچنین از وزیر کشور خواست که به فوریت کمیته ویژهای برای بررسی دقیق ابعاد این ماجرا و نیز پیگیری تسریع در برخورد قاطع با خاطیان در این رخداد تلخ و جلوگیری از تکرار احتمالی رخدادهای مشابه تشکیل و اقدامات لازم برای دلجویی از خانواده بالدی و کمک به تسکین آلام آنان صورت گیرد.
صبح روز یکشنبه و به دنبال برخورد غیرقانونی و خارج از چارچوب نیروهای شهرداری اهواز با استفاده کنندگان از یک مغازه اغذیه فروشی، احمد بالدی که خود و پدر و اعضای خانواده اش در این مغازه کار می کردند دست به خودسوزی زد.
بنا بر اعلام دادستان اهواز، به رغم تأکیدات مقام قضائی مبنی بر رعایت موازین قانونی و حقوق شهروندی، شهرداری بدون توجه به تأکیدات مقام قضائی، شروط تعیین شده و به صورت خودسرانه و در زمان نامناسب برای تخلیه این واحد به محل مورد نظر مراجعه میکند.
دادستان اهواز همچنین از بازداشت شهردار منطقه ۳ اهواز و مسئول اجراییات شهرداری این منطقه خبر داد که با قرار وثیقه آزاد شدهاند.
وی افزود: برای این افراد قرار نظارت قضائی صادر شده و تا اطلاع ثانوی از حضور در محل کار خود محروم هستند.
خودسوزی احمد بالدی در اهواز در اعتراض به برخورد نیروهایی شهرداری این شهر
وی افزود: در همین رابطه گزارشی از سوی شهرداری به معاونت حقوق عامه دادستانی اهواز واصل شده و معاون دادستان اهواز نیز به کلانتری محل دستور میدهد که تخلیه این واحد با رعایت کامل موازین قانونی، حقوقی، شرعی و حقوق شهروندی، صیانت از اموال نامبرده، در زمان مناسب و بدون هیچگونه تنشی انجام شود. شهرداری بدون توجه به تاکیدات مقام قضایی، شروط تعیین شده و به صورت خودسرانه و در زمان نامناسب مجددا برای تخلیه این واحد به محل مورد نظر مراجعه میکند.
وی گفت: بر اساس فیلمهایی که دوربینهای مداربسته از محل حادثه ضبط کردهاند آتش بلافاصله توسط عوامل اجراییات شهرداری خاموش و این جوان به مراکز درمانی منتقل میشود.
وی در ادامه از بازداشت شهردار و مسئول اجرائیات شهرداری در این رابطه خبر داد و گفت: این دو نفر در حال حاضر با قرار وثیقه آزاد هستند. برای سه نفر دیگر نیز دستور جلب به دادرسی صادر شده است که با قرار وثیقه آزاد شدند. چند نفر نیز که در فضای مجازی به دنبال ایجاد تنش و آشوب بودند نیز در حال حاضر با قرار کفالت آزاد هستند.
خلفیان با تاکید بر اینکه شهرداری در این حادثه بر اساس دستور مقام قضایی عمل نکرده است، تصریح کرد: برای شهردار و مسئول اجراییات شهرداری منطقه ۳ اهواز قرار نظارت قضایی صادر کردیم و در حال حاضر از حضور در محل کار خود محروم هستند تا به تخلفات آنها رسیدگی شود.
حمله سردبیر روزنامه اصولگرا به افرادی که پیشنهاد استعفای پزشکیان را می دهند : بیچارگان مفلوک نان به نرخروزخور! / خائن هستند چه اصلاح طلب چه اصولگراحمله سردبیر روزنامه اصولگرا به افرادی که پیشنهاد استعفای پزشکیان را می دهند : بیچارگان مفلوک نان به نرخروزخور! / خائن هستند چه اصلاح طلب چه اصولگرا
سردبیر روزنامه اصولگرای "جوان" در یادداشتی با حمله به افرادی که پیشنهاد استعفای پزشکیان را مطرح می کنند آنها را "بیچارگان مفلوک نان به نرخروزخور! " نامید.
به گزارش عصرایران، غلامرضا صادقیان سردبیر روزنامه اصولگرای "جوان" در مطلبی با تیتر "استعفای رئیسجمهور؟! " نوشت: فرومایگان سیاسی اگر امیدی به استعفای پزشکیان بستهاند، عوضی گرفتهاند. کار مملکت به تخیل مفلوکان سیاسی نیست.
دکتر پزشکیان بارها گفته است که تا آخر میایستم. عصر یکشنبه نیز در اردوی تیم ملی پا به توپ شد. کسی که میخواهد استعفا دهد، چند روز را به قهر میگذراند، نه اینکه استوک بپوشد و زیر توپ بزند! مردم از دکتر پزشکیان انتظار دارند شجاعتر و قطعیتر به مبارزه با ریختوپاش و فساد بپردازد که اصلاح واقعی همین است و باید از خود دولت شروع شود. فرومایگان سیاسی اگر امیدی به استعفای پزشکیان بستهاند، عوضی گرفتهاند. کار مملکت به تخیل مفلوکان سیاسی نیست.
جمعی از اصلاحطلبان -که زشت است تکرار نام آنان- چند روزی است رئیسجمهور را تهدید میکنند. از او و اطرافیانش میخواهند که استعفا دهند. نرمترین رفتارشان آن است که میگویند بیا جلوی مردم بایست و بابت ناتوانیها عذرخواهی کن. یک حساب خارجی نیز بر همین اساس و با تکیه بر همین رفتارها خبر داده که رئیس جمهور استعفا داده و همین یکی دو روزه آن را اعلام رسمی میکند. کسانی که دکتر پزشکیان را تهدید میکنند یا به او پیشنهاد استعفا میدهند، به نظر نمیآید با خود او کاری داشته باشند و پشت تهدیدشان هم غیر از مطالبه رفع فیلترینگ کمتر اتفاق میافتد که حرف دیگری بزنند. از یک سال پیش هم کسانی بحث استعفای رئیسجمهور را مطرح کردند، و عجیب آنکه برخی از آنان در شورای راهبری رئیسجمهور بودند و فقط چند ماه بعد از تشکیل کابینه تشخیص استعفا دادند! برخی دیگر مدتی بعد از پیشنهاد استعفا یا مطالبات دیگر که با نوشتن یادداشتهای مشترک کلید زدند، وارد شورای اطلاعرسانی دولت هم شدند! بیچارگان مفلوک نان به نرخروزخور!
خواننده این نوشته لابد انتظار دارد در این بند توضیح دهم که تهدیدکنندگان رئیسجمهور اگر با خود او کاری ندارند و نانخور او هم شدهاند یا کسانی از آنان و اطرافیانشان در دولت حضور دارند، پس برای چه از او میخواهند استعفا دهد یا خط و نشان میکشند که اگر تا فلان روز نتوانستی کاری بکنی دیگر کابینه دلیلی برای وجود ندارد؟
حقیقتاً این پرسشی نیست که بتوان بر اساس اصول معین به آن جواب داد! گاهی شما با افراد سیاستمدار و آگاه، اما مزور و مذبذب مواجهید، در آن صورت اصول فهم رفتارهای یک سیاستمدار حقهباز روشن است و فرمول خود را دارد. اما گاهی با فرومایگان سیاسی که فقط بر سر سفره پر رنگ و لعاب دولت مینشینند مواجهید، در این صورت نمیتوانید تشخیص دهید که اینان در لحظه به چه چیز فکر میکنند و اگر حرفی میزنند برای چیست! مگر آنکه یکی از خودشان تشخیص دهد که این رفتارهای سیاسی آنان چه منبع و منشأیی دارد. استدلالی دارم که قابل راستیآزمایی است و کمک میکند برخی از جنبههای رفتار استعفاطلبان را بفهمیم. بیشتر کسانی که از جبهه خود رئیسجمهور به پزشکیان در یک سال و نیم اخیر پیشنهاد استعفا دادهاند یا او را تهدید کردهاند، هرگز به رئیسجمهور فقید قبلی چنین پیشنهادی ندادند، با آنکه بشدت منتقد و معترض به او بودند.
ممکن است با سادهانگاری گفته شود چنین چیزی اگر هم بوده باشد، به این دلیل بوده که میدانستند رئیسجمهور قبلی اهل استعفا نیست، اما آنان پزشکیان را از خودشان میدانند و گمان میکنند همانگونه که چند ماه پیش به او گفتند بیا و رئیسجمهور شو، حالا میتوانند بگویند بیا و از ریاستجمهوری برو! اما پشت این نگاه ساده، واقعیتی تجربهشده و تکرارشده نهفته است که به ما میگوید برای بخشی از اصلاحطلبان رئیسجمهور پیشین باید حضور میداشت تا با هدفی او را بکوبند و رئیسجمهور فعلی را برای همان هدف باید هر روز تهدید و تشویق به استیضاح کرد، اما مواظب بود که مبادا استعفا را بپذیرد زیرا زنجیر پروژه آنان پاره میشود! آن هدف چیست؟ براندازی؟! نه، اصلاحطلبان گردنشان در گرو همین نظام است و چیزی مفیدتر از آن برای خود پیدا نخواهند کرد.
پس هدف، اصلاحات اساسی به نفع مردم و مملکت است؟! کاش چنین بود و کاش میدانستند که مهمترین اصلاح فعلی مبارزه با فساد است که خود دامن پاکی از آن ندارند. پس هدف آنان از تهدیدات اخیر رئیسجمهور چیست؟ به باور من و با حافظه چند دهه، هیچ هدف ملی و بنیادینی نمیتوان در رفتار و تفکر این دسته از اصلاحطلبان جستوجو کرد و یافت.
اینها هیچگاه فراتر از منافع شخصی و قدرتطلبی نرفتهاند و خاطرهای از فداشدن در راه ملک و ملت باقی نگذاشتهاند. اگر اکنون با تهدید و گاهی تحقیر رئیسجمهور، خود را دغدغهمند مردم نشان میدهند، فریبی بیش نیست.
ممکن است ادعا شود همین فرومایگی در بخشی از جریان سیاسی مخالف جبهه اصلاحات نیز هست. بله هست و به همین دلیل میتوان یک حکم کلی داد و گفت کسی که نگران ایران و مردم ایران باشد، میداند که در این شرایط استعفا یعنی چه و چقدر خسارتبار و نابودگر است و اگر چنین تهدیدی را به هر دلیل مجاز شمارد، خائنی بیش نیست، چه اصلاحطلب، چه اصولگرا.
دکتر پزشکیان بارها گفته است که تا آخر میایستم. عصر یکشنبه نیز در اردوی تیم ملی پا به توپ شد. کسی که میخواهد استعفا دهد، چند روز را به قهر میگذراند، نه اینکه استوک بپوشد و زیر توپ بزند! مردم از دکتر پزشکیان انتظار دارند شجاعتر و قطعیتر به مبارزه با ریختوپاش و فساد بپردازد که اصلاح واقعی همین است و باید از خود دولت شروع شود. فرومایگان سیاسی اگر امیدی به استعفای پزشکیان بستهاند، عوضی گرفتهاند. کار مملکت به تخیل مفلوکان سیاسی نیست.
دکتر پزشکیان بارها گفته است که تا آخر میایستم. عصر یکشنبه نیز در اردوی تیم ملی پا به توپ شد. کسی که میخواهد استعفا دهد، چند روز را به قهر میگذراند، نه اینکه استوک بپوشد و زیر توپ بزند! مردم از دکتر پزشکیان انتظار دارند شجاعتر و قطعیتر به مبارزه با ریختوپاش و فساد بپردازد که اصلاح واقعی همین است و باید از خود دولت شروع شود. فرومایگان سیاسی اگر امیدی به استعفای پزشکیان بستهاند، عوضی گرفتهاند. کار مملکت به تخیل مفلوکان سیاسی نیست.
ابوطالبی معاون دفتر روحانی: پزشکیان مسوولیت گفتگو با دولت ترامپ را برعهده بگیرد / کیهان : او مثل نوکر خانه زاد کدخدای آمریکایی استابوطالبی معاون دفتر روحانی: پزشکیان مسوولیت گفتگو با دولت ترامپ را برعهده بگیرد / کیهان : او مثل نوکر خانه زاد کدخدای آمریکایی است
حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در دولت روحانی پیشنهاد داد پزشکیان شخصا گفتگو با ترامپ را برعهده بگیرد.
به گزارش عصرایران، در واکنش، کیهان با حمله به ابوطالبی و این پیشنهاد، او را مثل " نوکر خانه زاد کدخدای آمریکایی" توصیف کرد.
حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در دولت روحانی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: در یکسال و اندی گذشته، رئیسجمهور پزشکیان ـ بهگواه گفتار و مواضعش ـ عملاً بنیانهای حکمرانی را تضعیف کرده است. سخنانی که با عنوان «صداقت با مردم» بیان میشود؛ اما در عمل به تضعیف اقتدار قانونی دولت، بیانگیزهسازی مدیریت ملی، گسترش هراس در حکمرانی، بیبرنامگی فراگیر، اداره جزیرهای کشور، شکلگیری فدرالیسم پنهان، نابودی طرحهای ملی، و بیاعتمادی کامل مردم انجامیده است. ایشان به جای حل مشکلات، با این سخنان، بار آنها را بر دوش مردم نهاده و با القای حس ناتوانی، کشور را دچار «بحران ناکارآمدی قدرت» کرده است؛ یعنی ناتوانی ساختار سیاسی در تبدیل اقتدار قانونی به کنش مؤثر.تازهترین نمونهها، سخنان وی درباره مقصر بودن مجلس و دولت در تورم، جیرهبندی آب پایتخت و تخلیه تهران از آذرماه، پیشنهاد کاهش نیروی انسانیِ نهاد ریاستجمهوری از ۴۰۰۰ نفر به ۴۰۰ نفر توسط مردم! و... است. رئیسِِ جمهوری، که از وعدههای انتخاباتی خود ـ بهویژه در زمینه تحریمهای بینالمللی، و بازگشت اخیر ایران به ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل در دوران وی ـ هم چشم پوشیده و از تعهداتی که شخصاً بر عهده گرفته بود نیز فاصله گرفته است.وی در ادامه مینویسد: در جریان انتخابات، رئیسجمهور، تحریمها را بزرگترین معضل ملی و عامل فروپاشی اقتصاد معرفی میکرد؛ اما امروز میکوشد از نقش تحریمها هیچ سخنی نگفته و عملا آنها را کمرنگ نشان دهد و نابسامانی اقتصادی را به اختلافات سیاسی، مدیریت جزیرهای، بیمیلی کارشناسان به همکاری، یا بزرگی ساختار دولت نسبت دهد. در همین حال، دونالد ترامپ، اعلام کرده «آماده اقدام برای لغو تحریمهای ایران» است؛ تحریمهایی که اکنون، در واقع، «فقط برای هیچ» برقرار ماندهاند. زیرا در کوتاهمدت نه تأسیسات هستهای و نه غنیسازی در هر سطحی از صفر تا صد، به علت تخریب وسیع، قابل بهرهبرداری بوده و منفعت ملموسی برای ملت دارد.در چنین شرایطی، چند اقدام فوری ضروری است: مردم فروپاشی اقتصاد و محیط زیست و ناکارآمدی را با چشم خود میبینند؛ لذا هرگونه سخنپردازی و دلیلآوری درباره ناکارآمدی دولت در اداره کشور و رشد و استواری تورم، فقر، فساد و فرونشست زمین وفق اقدامات دولت باید متوقف شود، و رئیسجمهور شخصاً بر اجرای این امر نظارت کند.ابوطالبی همچنین گفت: رئیسجمهور باید شخصاً به صحنه آمده و به دور از هراس، مسئولیت آغاز گفتوگو با دولت ترامپ را بر عهده گیرد؛ زیرا در وضعیت «هیچ»، تنها دیپلماسی میتواند به گامی واقعی برای رفع تحریمها و رهایی مردم از فشار اقتصادی بینجامد.
کیهان با باز نشر مطلب حمید ابوطالبی نوشت:
آقای ابوطالبی البته در درس نگرفتن و عبرت نیندوختن مسبوق به سابقه است. او همان کسی است که در دوران ماه عسل تعاملات با دولت ترامپ به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل (نیویورک) معرفی شد اما مورد توهین دولت آمریکا قرار گرفت و با برچسب تروریست دیپورت شد؛ به عبارت دیگر دولت اوباما حاضر نشد برای معاون دفتر روحانی در دوره برجام ویزا صادر کند.با این همه ابوطالبی مانند نوکر خانه زاد کدخدای آمریکایی عمل کرده و همواره نسخه مذاکره و توافق پیچیده است. به همین علت هم او به یاد نمیآورد که دولت پزشکیان در حال برگزاری ششمین دور مذاکرات با دولت ترامپ بود که با خیانت آمریکا و همکاری در حمله اسرائیل به ایران مواجه شد. این در حالی بود که دولت پزشکیان شش ماه از فرصت خود را صرف مذاکره بی حاصل و فرصتسوزی کرده بود.بنابراین ریشه بسیاری از مشکلات چه از اواسط دولت روحانی و چه در یک سال اخیر حاصل اعتماد به مذاکره با آمریکا بوده و نه مذاکره نکردن. اما متاسفانه امثال ابوطالبی نشان دادهاند که نه از خدعه و عهدشکنی و توهینهای دولت اوباما عبرت میگیرند و نه از پایمال شدن توافق برجام توسط ترامپ و بمباران شدن میز مذاکره توسط ترامپ.
ترامپ: «وظیفه» دارم از بیبیسی به دلیل ویرایش سخنرانیام شکایت کنمترامپ: «وظیفه» دارم از بیبیسی به دلیل ویرایش سخنرانیام شکایت کنم
ترامپ میگوید «وظیفه» دارد از بیبیسی به دلیل ویرایش سخنرانیاش شکایت کند.
به گزارش عصرایران به نقل از بی بی سی، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا گفته است «وظیفه» دارد از بیبیسی به دلیل نحوه ویرایش بخشی از سخنرانیاش در مستند «پانوراما» شکایت کند.
او در مصاحبهای با شبکه «فاکس نیوز» گفت سخنرانی او در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ «قصابی» شده و نحوه ارائه آن، بینندگان را «فریب» داده است.
این اولین باری است که دونالد ترامپ از زمان نوشتن نامه وکلای او به بیبیسی به طور علنی در این باره صحبت میکند.
وکلای او گفته بودند ترامپ در صورتی که این شبکه از او عذرخواهی نکند، این گزارش را پس نگیرد و جبران نکند از بیبیسی شکایت میکند و یک میلیارد دلار غرامت خواهد خواست.
سمیر شاه، رئیس هیئت امنای بیبیسی پیشتر بابت آنچه «خطای قضاوت» خواند، پوزش خواسته بود.
رئیس جمهور آمریکا با شرکت در برنامه «اینگراهام انگل» شبکه فاکس نیوز در پاسخ به این سوال که آیا حاضر به طرح شکایت است، گفت: «خب، فکر میکنم مجبورم، میدانید، چرا که نه، چون آنها مردم را فریب دادند و خودشان هم این موضوع را قبول کردهاند.»
او گفت: «آنها در واقع سخنرانی ششم ژانویه من را که سخنرانی زیبایی بود، سخنرانی بسیار آرامشبخشی بود، تغییر دادند و آن را رادیکال جلوه دادند.» «و آنها واقعا آن را تغییر دادند. کاری که آنها انجام دادند واقعا باورنکردنی بود.»
مصاحبه دونالد ترامپ با فاکس نیوز روز دوشنبه ضبط شده بود، هرچند بخش مربوط به بیبیسی تا اواخر سهشنبه شب در آمریکا توسط فاکس نیوز پخش نشد.
بیبیسی روز یکشنبه نامهای از وکلای دونالد ترامپ دریافت کرد. در این نامه درخواست شده است که «کاملا و منصفانه» مستند منتشر شده را پس بگیرد، عذرخواهی شود و این شبکه «به طور مناسب» آسیب وارد شده به دونالد ترامپ را جبران کند.
آنها ساعت ۲۲:۰۰ به وقت گرینویچ (۱۷:۰۰ به وقت شرق آمریکا) روز جمعه را به عنوان ضربالاجل پاسخ بیبیسی تعیین کردهاند.
بیبیسی اعلام کرده است که در زمان مناسب به آن پاسخ خواهد داد.
دونالد ترامپ از زمان بازگشت به کاخ سفید، رسانههای متعددی را به دلیل پوشش خبری خود تهدید به شکایت کرده است.
او پس از دریافت مبالغ هنگفت، با دو شبکه خبری سیبیاس و ایبیسی به توافق رسید و تلاش کرده است تا علیه نیویورک تایمز اقدام قانونی کند.
ماجرا از کجا آغاز شد؟
نگرانیها درباره مستند برنامه پانوراما زمانی بالا گرفت که یادداشتی محرمانه و داخلی در روزنامه تلگراف منتشر شد.
در این یادداشت، علاوه بر انتقاد از مستند مربوط به دونالد ترامپ، به نحوه پوشش بیبیسی درباره مسائل مربوط به افراد ترنس و همچنین پوشش بخش عربی بیبیسی درباره جنگ اسرائیل و غزه نیز ایراد گرفته شده بود.
تیم دیوی، مدیرکل بیبیسی، و دبورا ترنس، رئیس بخش خبر این سازمان، روز یکشنبه استعفای خود را اعلام کردند.
هر دو مدیر یاد شده در ایمیلهایی که برای کارکنان ارسال شد، اذعان کردند که در روند تولید اشتباهاتی صورت گرفته است.
مستند «پانوراما» با عنوان «ترامپ: فرصتی دوباره؟» در روز بیستوهشتم مهرماه سال ۱۴۰۳ (۲۸ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی)، تنها چند روز پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در بریتانیا پخش شد.
هفته گذشته روزنامه «تلگراف» گزارشی منتشر کرد و خبر داد به یادداشتی محرمانه از مایکل پرسکات، مشاور مستقل پیشین در کمیتهٔ استانداردهای سردبیری بیبیسی، دست یافته است.
او در خردادماه از سمت خود استعفا داد و گفته بود این یادداشت را «از سر ناامیدی نسبت به بیعملی مدیران بیبیسی» نوشته است.
در این یادداشت آمده بود برنامه یکساعته پانوراما بخشهایی از سخنرانی ترامپ را طوری به هم متصل کرده که به نظر میرسید او به وضوح مردم را به شورش در کنگره آمریکا در دیماه ۱۳۹۹ (ژانویه ۲۰۲۱) ترغیب میکند.
ترامپ در سخنرانی خود در ششم دیماه ۱۳۹۹ در واشنگتن گفته بود: «ما به سوی ساختمان کنگره خواهیم رفت و نمایندگان و سناتورهای شجاع خود را تشویق خواهیم کرد.»
اما در نسخه ویرایششده مستند، به نظر میآید که او گفته است: «ما به سوی ساختمان کنگره خواهیم رفت… من هم با شما خواهم بود. و میجنگیم. با تمام قوا میجنگیم.»
دو بخش از سخنرانی که در این برنامه به هم متصل شده بودند، بیش از پنجاه دقیقه از یکدیگر فاصله داشتند.
در آن یادداشت آمده بود که «تحریف رویدادهای آن روز در برنامه پانوراما» موجب میشود بینندگان بپرسند: «چرا باید به بیبیسی اعتماد کرد و سرانجام این روند به کجا خواهد انجامید؟»
یادداشت ادامه میدهد که هنگامی که موضوع با مدیران مطرح شد، آنان «نپذیرفتند که تخطی از اصول حرفهای رخ داده است.»
سمیر شاه،رئیس هیئت امنای بیبیسی در نامهای به رئیس کمیته فرهنگ، رسانه و ورزش مجلس عوام بریتانیا در تاریخ بیستم آبان (۱۰ نوامبر) نوشت که بیبیسی از زمان انتشار گزارش روزنامه تلگراف، بیش از پانصد شکایت دریافت کرده است.
سمیر شاه، همچنین بر تعهد خود به حفظ بیطرفی و استقلال این سازمان تاکید کرد وگفت «شخصا اطمینان خواهم داد که بیبیسی همچنان اقدامات لازم را برای حفظ اعتماد افکار عمومی انجام دهد.»
ماجرای ناپدیدشدن یک روزنامهنگار منتقد رضاشاهماجرای ناپدیدشدن یک روزنامهنگار منتقد رضاشاه
عصر ایران؛ باران ستوده - روزنامه طوفان در کمتر از یک ماه بعد از پایان مجلس هفتم شورای ملی در آبان 1309 بحران بزرگی را تجربه کرد. فرخی یزدی مدیر روزنامه که به تازگی دوره نمایندگی خود را به پایان رسانده بود، ناپدید شد.
برخی از تحلیلگران بلافاصله انگشت اتهام را به سمت رضا شاه نشانه رفتند . آنها حتی پا را فراتر گذاشته و همزمانی ناپدید شدن وی با پایان مجلس هفتم فرصتی دانستند که نصیب رضا شاه شده تا به این ترتیب یکی از دشمنان پرشور و جنجالی خود را به محبس بیندازد.
کارشناسان حتی در مقام تحلیل برآمدند که تا قبل از پایان مجلس هفتم ، مصونیت پارلمانی دست رضاشاه را بسته بود اما حال فرصتی برایش فراهم شده بود که در مقام انتقام برآید و زودتر از شر این چهره منتقد رهایی یابد.
مدت زمان اندکی لازم بود تا مشخص شود که فرخی یزدی خود از ترس جان از مهلکه گریخته است. مدیر طوفان نیک میدانست که این دو سالی که جان سالم به در برده به یمن نمایندگی پارلمان بوده و محال است که بیش از این زنده بماند.
نحوه فعالیت فرخی در روزنامه و مجلس به گونهای بود که دایره دشمنان او به یک نفر یا یک جناح خاص محدود نمیشد. کافی است محتوای نوشتههای فرخی در طوفان را مرور کرد تا بتوان خیل دشمنان او را پیشبینی کرد. از انتقاد گسترده به اقدامات بانک شاهی و قرارداد 1919 گرفته تا حمله بردن به منصورالسطنه، انتقاد از مشیرالدوله، قوام السطنه و وثوق الدوله.
عملکرد او در راس اقلیت مجلس هفتم هم حاشیههای زیادی به همراه داشت. در یکی از این موارد او در مجلس از حامیان رضاشاه کتک مفصلی خورد؛ همان موقع آن جمله طلایی را بیان کرد «وقتی در خانه ملت نماینده مجلس را در روز روشن کتک میزنند وای به حال بیرون مجلس ببین چه به روزگار مردم میآورند!»
در آن ایام فرخی یزدی روزنامه طوفان را به تریبونی برای مقابله با استبداد و استعمار بدل کرده بود، از دلمشغولیهای خود مینوشت از صدای پای استبداد تا افسوسنامه برای آرزوهای برآورده نشده ملت ایران در انقلاب مشروطه. روزنامه طوفان در روز یکشنبه سوم ربیع الاول 1342( 21 مهر 1302) در سرمقالهای تحت عنوان امیدواری نیست، نوشت:«مجلس اول ، دوم سوم ، چهارم هریک با کشمکشها و جنگهای خونینی عمر خود را به پایان رسانده و با یک عالم طنطنه و شکوه بدون اینکه کوچکترین روزنه شادکامی و ترقی را به مردم نشان دهد بنوبت[ به نوبت] زوال دوره تقنینه را اعلام نمودند....چقدر آرزوهای لذیذ در فضای این کعبه خیالی معدوم گردیده و چه اندازه سرهای پرشور و دلهای امیدوار در آستان این جایگاه ظاهرا مقدس خاک شده است؟؟»
برای فرخی یزدی فرقی نداشت که از چه مقامی سوال میپرسد و چقدر خطوط قرمز را زیرپا گذاشته است.
مدیرطوفان خط قرمزی به نام آرمان مشروطیت داشت که هر مقامی که از آن عبور میکرد را مورد عتاب و خطاب قرار میداد به همین دلیل در روز چهارشنبه 20 صفر 1342(9 مهر 1302)مشیرالدوله نخست وزیر احمدشاه قاجار را در مطلبی تحت عنوان «آقای مشیرالدوله» مورد انتقاد قرار داد و نوشت:
« بیاعتنایی شما به اقدامات خلاف قانون منصور السطنه (سید مصطفی عدل) و عدم تصمیم به طرد او از وزارت عدلیه کار را به جایی رسانده که منصور السطنه شخصا یک لایحه سرتا پا فحش به اداره ما ارسال داشته و از طرف دیگر در عوض جواب استاد و ادله که از جنایت کاریهای او اشاعه می دهیم در جراید تحت امضا های مرموز بمدير ما هتاکی می نماید آقای مشیر الدوله شما هر چند به وجاهت خود مطمئن باشید چون زمامدار و مسئول حيثيت دولت می باشید ، نمیتوانید به مدارك حقه و دلايل مثبته يک روزنامه توجه نکنید. با وجود اینکه خود شما میدانید منصور السلطنه از مقام غیر قانونی معاونت عدلیه چهار صد تومان شهریه می برد استناد و مدارك طوفان را وقعی نمی گذارید. ما فقط از شما تقاضای تشکیل کمیسونی برای اثبات دلایل خودداری نمودید که متاسفانه شما از این تقاضای مشروع هم مضایقه نمودید شما که قدرت طرد او را از وزارت عدلیه بتوصیه سفار خانه های اجنبی ندارید اگر با جنایات و قانون شکنی های او همراه ومساعد نباشید قطعا از اقدامات او راضی هستید و ما در کابینه شما مسولیت خطایای منصور السلطنه را بعهده شما محول خواهيم نمود.»
البته که پایان جدال فرخی یزدی با منصور السطنه نبود کما اینکه در یادداشتی تحت عنوان مجازات خانین در تاریخ هشتم صفر 1342(28 شهریور 1302) نوشت:« برای چیست که یک مامور دولت 81 ابلاغ مخالف قوانین حکومتی را در دو سه ماه صادر کرده و هم اکنون هم سررشتهدار قضایی و حاکم بر شرافت و ناموس اهالی باشد!!»
داستان قرارداد 1919 کافی بود تا محمد فرخی یزدی در برابر وثوق الدوله به دلیل خیانت به کشور و شایعه گرفتن رشوه قد علم کند. وی به کرات وثوق الدوله را همچون برادرش قوام السطنه میدانست که به ایران خیانت کردند.
محمد فرخی یزدی در مطلبی تحت عنوان «خانواده خیانت» درروز دوشنبه 23 ربیع الاول 1341(21 آبان 1301) نوشت:« وثوق الدوله با آن اراده شوه پس از پاس از روسیه تزاری بدامان دولت متعدی بریطانیای کبیر متوسل گردید و این فرزند ناخلف انقلاب که نمو و حق تربیت خود را فراموش کرده و بتمام عوالم و مراتب حق شناسی و سپاسگذاری پشت پا میزد - برای آخرین وحله زمام داری ورق سیاه و ننگ بارى بتاريخ فاميل قوام الدوله افزود.
برادر قوام السلطنه در سه سال قبل با آنکه پرورده دامان انسانیت و در تحت لوای مشروطیت و آزادی در سلسله رجال اسم خود را داخل کرده بود گرگ زادگی وخبث طینت خود را در مقابل ۱۳۰ هزار لیره آشکار کرده و این نا اهل بی قریت کوشش میکرد که یکباره نرد حیثیت و شرافت ایرانیت را در این قمارببازد.» البته وی پیشتر نیز خانه قوام الطسنه را خانه فتنه نامیده بود.
فرخی یزدی که از عوامل رضاشاه در صحن مجلس شورای ملی کتک مفصلی خورده بود، مطمئن بود که خشم موسس سلسله پهلوی پس از در آوردن ردای نمایندگی مجلس، ضربات خطرناکتری را به او وارد خواهد کرد.
همین نکته هم سبب شد که نماینده مردم یزد در مجلس هفتم شورای ملی سراسیمه و بدون گذرنامه به شوروی و پس از آن آلمان بگریزد. داستان بازگشت او به ایران هم داستان تاملبرانگیزی است که پرداخت به آن مجال دیگری را میطلبد و در این جا تنها به این نکته بسنده میکنیم که روایت شده است که فرخی در برلین با عبدالحسین تیمورتاش چهره دوم دربار رضاشاه مذاکره داشت، پس از این دیدار و اطمینان خاطر بابت جانش به ایران بازگشت.
پایان فرخییزدی به زندان ختم شد اما نه بهانه مقالات سیاسی و اقتصادی بلکه به دلیل قرض به یک کاغذ فروش. البته که زندان به محلی برای تسویه حساب تبدیل شد و درنهایت پزشک احمدی با آمپول هوا جان او را گرفت. طنز تاریخ اینکه شکار و شکارچی هردو در آخرین لحظه زندگی یک چهره را روبهروی خود دیدند؛ پزشک احمدی!
سید حسن خمینی به احمدی نژاد تسلیت گفتسید حسن خمینی به احمدی نژاد تسلیت گفت
سید حسن خمینی در پیامی درگذشت خواهر محمود احمدی نژاد را تسلیت گفت.
به گزارش ایسنا، متن پیام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی بدین شرح است:
جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد (زید عزّه)
ضایعه درگذشت همشیره گرامی تان را خدمت جنابعالی و خانواده تسلیت عرض می کنم.
برای ایشان، رحمت و غفران الهی و برای کلیه بازماندگان صبر و اجر از درگاه خداوند متعال مسألت می کنم.
سید حسن خمینی